in the NAME of GOD

عاشق سید شهاب حسینی هستم.....اکنون دل من شکسته و خسته است زیرا یکی از دریچه ها بسته استنه مهر فسون  نه ماه جادو کردنفرین به سفر که هر چه کرد او کرد ...!خلوت تنهایی:دیری است به تو می اندیشمبه نگاه دل فریبتبه صدای دلنشینتواما تو ... بی تفاوتدر قبال تمنای نگاه من زیر پا گذاشتی همه حرمت هاراحرمت هایی که من در خلوت تنهایی خویش جشن میگیرم با آنها روزگارم را و قسم به مهمانان تنهایی من دیریست که به تو می اندیشمبه تو که بی تفاوتزیر پا گذاشتی همه ی حرمت ها را .خوندن بعضی از این دل نوشته ها باعث میشه روح و روانم کمی آروم بشه و بهتر از اون، اینکه یکی پیدا بشه یه نظر دلگرم کننده برام بزاره فکر  کنم همین برام بس باشهبعضی از این دلنوشته ها به  جونم وابسته است  اونایی که قدیمی هستش دیگه تو صفحه اول نمیشه گذاشت کنار وبم (موضوعات مطالب ) گذاشتم اگه بخونی بدک نیست خوبه ... خوبه ... !!!(( چون برف نشسته به روی شیروانی داغ ... !!!  )) فریاد نمی کشم :که خواهند گفت از استخوان درد است مویِ نخواهم کرد باور نمی کننداین صدای زخمی یک مرد استگریبان نمی درمکه عریانی عادت درختان بی تصمیمدر تازیانه ی هوای سرد استسله ای نمیخواهم از هیچکس چراکه طلا تمام افتخار از این داردکه به رنگ گونه های من زرد استدوستان عزیز من جواب cm زیر خودش میزارم اگه دوست داشتید بخونید in the NAME of GOD...ادامه مطلب

عاشق سید شهاب حسینی هستم.....اکنون دل من شکسته و خسته استزیرا یکی از دریچه ها بسته استنه مهر فسون نه ماه جادو کردنفرین به سفر که هر چه کرد او کرد ...!خلوت تنهایی:دیری استبه تو می اندیشمبه نگاه دل فریب in the NAME of GOD...ادامه مطلب

  اون دختر لهستان دوست داشت برگشت لهستان .چه میشه کرد لهستان دوست داشت   کاش باهاش رفته بودی یا اون باهات میومد اصفهان   مگه میشد اون لهستانی من اصفهانی .اون خواننده، من خیاط                         in the NAME of GOD...ادامه مطلب

  زندگی مجبورت میکنه وارد راه جدید از زندگی بشی  خوب یا بد ؟ باید تجربه کنی      وقتی پیش همیم قدر با هم بودن  نمیدونیم وقتی دوریم میشه فهمید اونی که رفته  چقدر از وجودتو کنده با خودش برده چقدرشو in the NAME of GOD...ادامه مطلب

  روز اول اشنایی به دلم نشست .رفته رفته بیشتر اشنا شدیم بیشتر خوشم اومد ازش از یه جایی به بعد هم پیک هم شدیم تو مجلس ورق ،تخته و بیشتر تخته اسم تخته که میاد = تخته قدیمی بابا + یاد گرفتن استاد وار از in the NAME of GOD...ادامه مطلب

  رفتنت ، مثلِ یه کابوسه رفت تنت ، تو بغلِ یکی دیگه کردنت ، یه بازیچه و حالا وِل کردَنِت رو بدنت عطرِ نامحرمه ازت ، خاطره دارن همه دیگه ، قلبِ تو دور از منه دیگه ، شده مَصرف تنت رو مغزمه حتی راه رفتنت in the NAME of GOD...ادامه مطلب

اونقدر تنها شدم 

که آژان بهم میگه رفیق

 

حال آدم ک بد باشه هیچی خوشحالش نمیکنه

من همه کارام خودم تنهایی انجام میدم

همشو 

in the NAME of GOD...

انگیزه مهم ترین چیز تو زندگی انسان

امید ب زندگی

تلاش زیاد

اینا همش انگیزه میخواد 

وای ب حال آدم اگه انگیزه نداشته باشه 

 

in the NAME of GOD...

 

 

این حس نه میشه ب کسی گفت

نه می تونن درک کنن

من چند سالی هست دارم زندگی میکنم با این حس

اما چند روزی هست حس میکنم 

این حس پایان تخلی پیدا کرده

in the NAME of GOD...

 

 

من هر کاری میکنم که برنگردم ب گذشته 

سعی میکنم فک نکنم 

اما انگار همه چی دست ب دست هم داده تا دوباره برگردیم به قبل

بعضی موقع ها فک میکنم  شاید نشونه باشه 

شایدم 

in the NAME of GOD...